«بازی سرنوشت» استقلال در فولادشهر

دیدار پنجشنبه شب استقلال تهران با ذوبآهن در فولادشهر از دو جهت سرنوشتساز شده است. یکی اینکه پس از آمدن سه مدیر و سرپرست تازه (حاجیلو، خطیر و مباشری) این تیم چطور در میدان مسابقه واکنش روحی بروز میدهد و دوم اینکه آبیها بعد از نمایش ضعیف فنیشان مقابل پیکان در هفته گذشته، مقابل رقیب اصفهانی به کدام سطح فنی خواهند رسید و تا چه میزان نسبت به هفته اول پیشرفت از خود بروز خواهند داد.
به اینها بیفزایید آمدن قریبالوقوع مرتضی تبریزی به جمع آبیهای تهرانی را که با رضایت سران دو باشگاه استقلال و ذوبآهن حاصل آمده و قرار است شنبه آینده یعنی 48 ساعت بعد از بازی پنجشنبه شب دو تیم تبریزی سرانجام البسه سفید و سبز ذوبآهن را کنار بگذارد و آبیپوش شود و طبعا این سوال اساسی و بدیهی به ذهن میآید که چطوری در یک قدمی الحاق رسمی به استقلالیها حاضر است در مسابقه دو تیم در هفته دوم از فصل جدید لیگ برتر کشور به رقیب گل بزند و اگر بزند آیا ورودش را به جمع آبیها با ترشرویی هواداران و استقبالی نه چندان شایسته از جانب آنان همراه نخواهد کرد؟!
اگر انتصابکننده سه مقامی که نامشان در سطور قبلی آمد شخص امیرحسین فتحی بوده باید از وی پرسید وجه تفکیک آنها از سایر کاندیداهای بالقوه این پستها چه بوده است.
مثلا چرا میرشاد ماجدی و پیروز قربانی سرپرست تیم استقلال نشده و بر اصغر حاجیلو رجحان داده نشدهاند؟
این سوال اصلا به معنای ضعیفتر بودن حاجیلو نسبت به نامبردگان نیست اما حاجیلویی که در سالهای اخیر قدری کند و سنگین شده و در سالهای اخیر در سایپا انجام وظیفه میکرد شاید در قیاس با مقامی که جایش را گرفته (نصرا... عبداللهی) چنان بمب انرژی نباشد که آبیها به او نیازمندند و تغییری در این سطح رده آن را میطلبد.
شکی نیست که اکثر آبیها از رفتن پندار توفیقی راضیاند زیرا او که مسوولیت عمدهاش طراحی خریدهای جدید استقلال بود، کارنامه موفقی را در این زمینه به جا نگذاشته بود و ضعف وی و رضا افتخاری مدیرعامل مستعفی استقلال بود که سبب شد جباروف سر از لیگ قزاقستان درآورد و تیام همه را بازی بدهد و از انتقال ابراهیمی و حسینی به لیگهای خارجی جلوگیری نشود و بالاترین صیدهای استقلال تا قبل از رسیدن تبریزی امثال آقاخان و تیموری و باقرزاده و دانشگر باشند که دو تای اول فقط پس از انعقاد قراردادهایشان مشخص شد که به شدت مصدوماند و به این زودیها خوب نمیشوند! آیا قرار است با آمدن خطیر خریدهای بهتری صورت گیرد و اگر این باور وجود دارد، بر کدامین پیشرفتهای عظیم اقتصادی در رزومه کاری این مقام استوار است، شاید در این زمینه خاص مباشری هم یاور خطیر باشد و اهدای پست معاونتهای باشگاه به این دو چنین چیزی را گواهی میدهد اما آیا انتصاب افرادی مثل نظری جویباری با رزومهای مشخصتر از آنها در این موقعیت زمانی سخت و فرصت کوتاه نمیتوانست اقدامی عقلاییتر به حساب آید.
این بدان معنا نیست که از چند دوره قبلی حضور جویباری در جمع آبیها هیچ خسرانی برنخاسته باشد اما لااقل او رزومهای مشخص و ثابت شده در حرفه مورد بحث (چانهزنی و معاملهگری در خرید و فروش مهرهها) دارد و چنین چیزی در کارنامه افراد تازه منصوب شده کمرنگتر از آن است که امید بزرگی را برانگیزد.
چه امیدهای عبثی
دو سال پیش که اکبر عباسی ملکی به عنوان یکی از اعضای هیات رییسه استقلال منصوب و مشغول به کار شد در مورد کارآییهای او در زمینههای اقتصادی چهها که گفته نشد و این باور مطرح و تقویت شد که وی به سبب پست ارشدش در یکی از بانکهای کشور (بانک کشاورزی) توان متحول کردن استقلال از منظر مالی را دارد.
مدتها پس از آن انتصاب شرایط مالی استقلال نه تنها بهتر نشده رو به پسرفت هم داشته و عباسی ملکی درآمدزایی چندانی نکرده و اگر افتخاری و توفیقی را مسوول قراردادهای سرشار از آپشنهای غریب برای نفرات خارجی و نامدار استقلال ظرف سالهای اخیر بدانیم، عباسی ملکی هم به عنوان عضوی از هیات رییسه که پول قابل ذکری را به باشگاه آبی نیاورد، در مظان اتهام عدم کارآیی است.
چه کسانی در این زمینه تحقیق و صدور رای میکنند؟ پاسخ به طور دقیق مشخص نیست اما این مساله مبرهن است که آبیها با آزمودن مجدد آزمودهها (حاجیلو) و یا رویکرد به متخصصانی اقتصادی که آنقدرها هم متخصص نیستند و با روی آوردن به مدیر ارشدی که البته صاحب حسن نیت اما فاقد فرمولهای توأم با زرنگی حرفهای و مکاریهای فوتبالی است عملا راه کوتاه و امن و سرراستی را برای غلبه بر مشکلاتی انتخاب نکردهاند که تغییرات اخیر را الزامی ساختند.
در این شرایط البته بازی فولادشهر سختتر و تاثیرگذارتر شده زیرا پیروز نشدن مجدد در هفتههای نخست لیگ تمامی بهانههای لازم را برای موفق تلقی نکردن این انتخابها به دست هواداران خواهد داد، حتی اگر معتقد باشند و باشیم که برای مشخص شدن توانایی واقعی افراد – ولو فاقد کفایت – به گذشت زمان بیشتری نیاز است.